در تمام تاریخ ادبیات، چه زمانی که خفقان فرهنگی و سیاسی حاکم بود و چه هنگامی که تمامی مذاهب در آرامش زندگی میکردند، شعر گفتن برای اهل بیت(ع) زکات حسن سخن شمرده میشد.
به گزارش نگین جنوب به نقل از تسنیم، در تمام تاریخ ادبیات، چه زمانی که خفقان فرهنگی و سیاسی حاکم بود و چه هنگامی که تمامی مذاهب در آرامش زندگی میکردند، شعر گفتن برای اهل بیت(ع) زکات حسن سخن شمرده میشد. در این میان شعر گفتن برای امام حسین(ع) و برشمردن حسن خلق و آزادگی این امام همام بعد از حضرت علی(ع)که در منابع اهل سنت خلیفه چهارم شمرده میشوند، بیش از دیگر ائمه اطهار(ع) ارادت شاعران را به خود اختصاص دادهاند.
یکی از زیباترین سرودهها از زبان سنایی غزنوی در قرن ششم هجری است که در جایجای حدیقه الحقیقه و یا دیوان اشعار به امام حسین(ع) اشاره و گاه ویژگیهای و حسنات اخلاقی به ایشان تشبیه میکند. به عنوان نمونه در بخشی از حدیقه میگوید: «داشت چون جد خویش خلق عظیم/ پاک در نفس بود و عرق کریم».
ذکر کربلا یکی دیگر از وجوه پرتکرار در اشعار شاعران کلاسیک است که از این میان میتوان باز هم به شعر سنایی و بعد از آن مولوی اشاره کرد. شعر سنایی از جهت اقدم بودن بر دیگر شاعران، اهمیت دارد. سنایی با وجود آنکه از شاعران اهل سنت است، در حدیقه سرودههای متعددی را در وصف اهل بیت(ع) به نظم درآورده است و بسیاری از کارشناسان و اهل فن بر این باورند که سنایی پایهگذار شعر رضوی در ادبیات فارسی است.
مولوی نیز در جایجای مثنوی به حضرت سیدالشهدا(ع) اشاره میکند. علاوه بر برداشتهای عرفانیای که از واقعه کربلا و آزادگی امام حسین(ع) اشاره میکند، در مثنویای معروف شعری عاشورایی میگوید که بعد از گذشت قرنها، همچنان بر سر زبانها جاری است.«کجایید ای شهیدان خدایی/ بلا جویان دشت کربلایی» مثنوی معروف مولوی در رثای حضرت سیدالشهدا(ع) و دیگر شهدای کربلا است.
شعر حسینی بعد از انقلاب دوره اوج خود را گذراند و به لحاظ ورود مفاهیم جدید شعری در این حوزه رشد کرد. شاعران متعدد از زوایای مختلف به این واقعه پرداختند و زمینه رشد و اعتلای این نوع سرودهها را فراهم کردند. این گونه شعری بیش از دیگر شاخههای ادب آیینی مورد استقبال قرار گرفت که مهمترین دلیل آن را می توان انس بیشتر شیعیان با شخصیت امام حسین(ع) و آگاهی از واقعه کربلا است. برخی نیز برگزاری مراسم عزاداری حضرت(ع) در ایام محرم و غیر از آن را دلیل دیگری برای رشد این نوع سرودهها می دانند. اشعار ذیل قطره ای از ارادت شاعران معاصر به ساحت قدسی حضرت سیدالشهدا(ع) است:
محمدرضا شفیعی کدکنی:
«باز در خاطرهها، یاد تو ای رهرو عشق
شعله سرکش آزادگی افروخته است
یک جهان، بر تو و بر همت و مردانگیات
از سر شوق و طلب، دیده جان دوخته است
نقش پیکار تو، در صفحه تاریخ جهان
میدرخشد، چو فروغ سحر از ساحل شب
پرتواش بر همه کس تابد و میآموزد
پایداری و وفاداری، در راه طلب
چهر رنگین شفق، میدهد از خون تو یاد
که ز جان، بر سر پیمان ازل ریخته شد
راست، چون منظره تابلوی آزادیست
که فروزنده به تالار شب آویخته شد
رسم آزادی و پیکار حقیقتجویی
همه جا، صفحه تابنده آیین تو بود
آنچه بر ملت اسلام، حیاتی بخشید
جنبش عاطفه و نهضت خونین تو بود
جان به قربان تو ای رهبر آزادی و عشق
که روانت سر تسلیم نیاورد فرود
زان فداکاری مردانه و جانبازی پاک
جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود!»
***
علی انسانی:
«مرا با عشق عترت زاده مادر
مرا شیر مَحبت داده مادر
نباشد لَنگ در محشر کُمیتم
که من از دوستان اهلبیتم
شدم از خردسالی بی اراده
ارادتمند، بر این خانواده
سر این سفره عمری ریزهخوارم
ولی نعمت بجز ایشان ندارم
خدا داند که بر ایشان چه دادهست
که خود هم عاشق این خانوادهست
چُنان کعبه سیهپوش حسینم
غلام حلقه در گوش حسینم
مرا جز عشق او سرمایهای نیست
به سر جز سایهی او سایهای نیست
نه هر اهل دلی دلداده اوست
که مستیها همه از باده اوست
گر اینجا مرثیتخوان حسینم
در آنجا هم سر خوان حسینم
بدو وابسته باشد تار و پودم
و زو باشد همه بود و نبودم
چو اینجا انتسابم با حسین است
به فردا هم حسابم با حسین است
خوش آن عاقل که شد دیوانه او
کِشد مرغ دلش را دانه او
دلم را اشک عشقش شستشو داد
مرا در چشم مردم آبرو داد
دلی را کآتش عشقش فروزد
یقین دارم که در دوزخ نسوزد
***
احمد عزیزی:
«جعد مشکین طره عنبرگشا دارد حسین
حُسن یکتا را ببین زلف دو تا دارد حسین
شورش امکان اگر طرح محیط دهر ریخت
بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین
نیست بی عشق حسینی ذرهای در ذات دهر
در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین
میکند هر قطرهاش ایجاد گلزار شهید
دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین
ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید
چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین
جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست
در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین
خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟
تا قیامت برکف بانگ رسا دارد حسین
عالم از اوغوطه در طوفان خون خواهد زدن
بحر اگر توفد به وسع دیده جا دارد حسین
سیر این وادی نما در خویشتن گر عارفی
خویشتن هم زانکه شوق کربلا دارد حسین
“احمد” از خُمخانه شاه شهیدان مست شد
بی دلان عشق را زیرا هوا دارد حسین»